روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به اين صورت که

سر و روشون رو کثيف و کردند

و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغييراتی بوجود آوردند٬

سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و يکراست به پيش استاد رفتند٬

مسئله رو با استاد اينطور مطرح کردند که ديشب به يک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند

و در راه برگشت از شانس بد يکی از لاستيک های ماشين پنچر ميشه

و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشين به يه جايی رسوندنش

و اين بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسيدند کلی از اينها اصرار و از استاد انکار

آخر سر قرار ميشه سه روز ديگه يک امتحان اختصاصی برای اين 4 نفر از طرف استاد برگزار بشه،

آنها هم بشکن زنان از اين موفقيت بزرگ، سه روز تمام به امر شريف خر زنی مشغول ميشن

و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد ميرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند!

استاد عنوان ميکنه بدليل خاص بودن و خارج از نوبت بودن

اين امتحان بايد هر کدوم از دانشجوها توی يک کلاس بنشينند و امتحان بدن که آنها بدليل داشتن وقت کافی و آمادگی لازم با کمال ميل قبول ميکنند.

امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بيست بود؛

.

.

.

.

.

.

يك) نام و نام خانوادگی: ۲نمره

دو ) کدام لاستيک پنچر شده بود؟ ۱۸نمره

الف) لاستيک سمت راست جلو

ب) لاستيک سمت چپ جلو

ج) لاستيک سمت راست عقب

د) لاستيک سمت چپ عقب